ولادت
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت (2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت میدهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان میباشند."
اکثر مفسران شیعی و عدهای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه(علیها السلام) تطبیق نمودهاند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نمودهاند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب میکند و میفرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
فضایل
فاطمه علیهاسلام در خانه رسول خدا بزرگ شد و با مجاهدات و تلاش پیگیرش، تحت تربیت رسول مکرم، به مقامات بلند معنوی دست یافت؛ بهطوری که در ستایش او چندین آیه قرآنی نازل شد. رسول خدا (ص) به تربیت دختر عزیزش توجه خاصی داشت، در فرصتهای مناسب او را به بیاعتنایی به دنیا و ادب و ایثار و حفظ حجاب و. . . ترغیب میفرمود و با نصایح گوناگون و امید بخشیدن به فضل پروردگارو توجه به ذکر و تسبیح الهی به تربیت وی همت می گماشت. پیامبر اکرم بارها در سخنانش مقام و موقعیت والای فاطمه را برای مسلمانها بیان می کرد و می فرمود:
« فاطمه سبب خلقت افلاک است و ملائکه الهی در خدمت او هستند. او را اذیت نکنید که اذیت او اذیت من است . فاطمهی من، اهل بهشت است و در قیامت از شیعیانش شفاعت می کند. »
فضایل و مناقب فاطمه علیهاسلام بیرون از حد شمارش است. او در هر زمینه از امور زندگی بر تمام زنان عالم پیشقدم بود و گوی سبقت را درایمان و عبادت و زهد و حجاب و. . . ، از همگان ربود و در شوهرداری و ایثار و انفاق و مروت و عدالت و. . . سر آمد همه گشت تا در ردیف کامل ترین زنان عالم جای گرفت و به « سیده النساء » ملقب گردید و از دست مبارکش معجزات زیادی جاری و از سرچشمه علم اولین و آخرین سیراب گشت.
ازدواج و فرزندان آن حضرت
صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عدهای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند.رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عدهای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول مینمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت:
"ای محمد! خدا بر تو سلام میرساند و میفرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است."
امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد. ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه میباشند که در دامان چنین مادری تربیت یافتهاند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) میباشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب میگردند و از ذریه ایشان به شمار میروند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار میآید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایههای حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که
حرکتهای گستردهای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست میآید، آنست که حتی در سختترین شرایط و طاقتفرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود
فاطمه (علیها السلام) در خانه
فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) مینگریست، غم و اندوهش زدوده میشد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که میپنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود.اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبهای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات مینماید و او را از افتخارات خویش بر میشمرد و یا آن هنگام که میفرماید:
"بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."
کلمات کلیدی:
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند.
اما نکتهای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار میباشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن میتواند به عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله میتوان به آیهی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام، القاب، کنیهها
نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است. فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده میباشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند. زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش میایستاد (مشغول عبادت میشد)، نورش برای اهل آسمان میدرخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد." صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.
کنیههای فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و... ام ابیها به معنای مادر پدر میباشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف میستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در
خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمینمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم میگذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.
مادر و پدر
همانگونه که میدانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند میباشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود.خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد میشد و او را بزرگ زنان قریش مینامیدند.
کلمات کلیدی:
شهید «حمیدرضا پورزرگری» از قاریان قرآنی است که پس از شهادت بارها در خواب نکاتی را به پدر و دوستان گفته و مقام معظم رهبری با خواندن وصیت نامهاش گفت: منقلب شدم. او در این وصیتنامه از برادرش خواسته تا برایش قرآن بخواند.
به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس در ادامه دیدار با خانوادههای شهدای قرآنی تعدادی از فعالان این عرصه روز چهارشنبه 3 اردیبهشتماه 1391 با خانواده شهید «حمیدرضا پورزرگری» دیدار کردند و ما هم این افراد را همراهی کردیم.
طبق هماهنگی با خانواده پورزرگری قرار بود این دیدار در ساعت 15:30 صورت گیرد اما بارش ناگهانی باران سبب بروز ترافیک سنگین در سطح شهر تهران شد و ما با 30 دقیقه تأخیر به منزل شهید پورزرگری رسیدیم، البته سایر دوستان هم گرفتار ترافیک شده و با تأخیر به منزل شهید آمدند.
در ابتدای کوچه بودیم که استاد «محمدرضا ابوالقاسمی» با سلام خود ما را غافلگیر کرد، گویا وی زودتر از بقیه رسیده بود اما منتظر بود تا همه برسند بعد وارد منزل شهید شود اما به همراه هم وارد شدیم.
حاضران در مراسم «رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، «سید حبیباله تاجزاده» قاری ممتاز قرآن کریم، «محمدرضا ابوالقاسمی» استاد قرآن و دو نفر از اتحادیه تشکلهای قرآنی بودند که به همراه خبرنگاران خبرگزاری فارس برای دیدار با خانواده «شهید پورزرگری» به منزل والدین شهید آمده بودند.
آقای پورزرگری با وجود سن بالا و توان کم استقبال گرمی از ما کرد، سپس استاد ابوالقاسمی آیاتی از سورههای مبارکه «زمر و کوثر» را برای حاضران تلاوت کرد.
توسط برادرش |
تصمیم جامعه قرآنی برای الگو کردن وصایای شهدا
در ابتدای برنامه قربانی طی سخنانی با اشاره به تصمیم جامعه قرآنی مبنی بر معطر کردن خود به عِطر شهدا گفت: جامعه قرآنی کشور در سالهای اخیر نسبت به برخی از نخبگان خود غفلت داشتند اما از سال گذشته تصمیم گرفتند که با دیدار با خانواده شهدای قرآنی خود را به عطر شهدا آغشته و وصایای آنان را الگوی خود قرار دهند.
پس از قربانی «محمدرضا پورزرگری» قاری بینالمللی و برادر شهید که در همان لحظه وارد شده بود حاضران را برای پدر و مادرش معرفی کرد.
خاطراتی از شهید
وی با بیان خاطراتی از برادرش گفت: حمیدرضا نوجوانی پرشور، مذهبی و فعال هیئت محبان العباس و بسیج خیابان ایران بود و صبحهای جمعه با هم به جلسه دارالتحفیظ استاد «سیدمحسن موسوی بلده» میرفتیم.
برادرم از طریق گردان «حبیب بن مظاهر» به جبهه اعزام شد و در آن زمان قصد شرکت در عملیات والفجر 10 را داشت که قرار بود در منطقه شاخ شمیران شرق حلبچه برگزار شود اما به دلیل سن کم، مسئولان مانع حضور وی در عملیات شدند اما حمید به تهران بازنگشت و در تدارکات ماند و به رزمندگان خدمت میکرد.
نحوه شهادت حمیدرضا
یکی از دوستان من که شاهد شهادت حمیدرضا بود در خصوص شهادت وی گفت: روزی در حال جابجایی ادوات و کالاهای رزمندگان بودیم که ناگهان یک هواپیمای جنگنده عراقی به ما حمله کرد و من در یک چادر پناه گرفتم، شدت انفجار و حجم آتش هواپیمای عراقی به حدی بود که گمان میکردم تا لحظاتی دیگر شهید میشوم اما دقایقی بعد صداها خوابید و من پس از خروج از چادر با پیکر حمیدرضا روبرو شدم.
اشکهای پدر با وجود گذشت 26 سال از شهادت فرزندش
نکته جالب این دیدار اشکهای پدر شهید بود که باوجود گذشت بیش از 26 سال از شهادت فرزندش هنوز با شنیدن نحوه شهادت فرزندش اشک میریخت.
در ادامه محمدرضا برادر شهید بخشهایی از وصیت شهید بزرگوار را برای ما خواند که بخشی از این وصیت مربوط به خود محمدرضا بود.
وصیت شهید به برادرش محمدرضا
در این بخش از وصیت شهید آمده است.
سخنی با برادرم؛ محمدرضا جان ان شاءالله بتوانی در راه قرآن گامهای بیشتری برداری و در ضمن به معنای قرآن که اصل آن است بتوانی توجه داشته باشی. نباشد جوری که فقط خواننده قرآن باشی که «علی(ع)» بسیار قاریانی که قرآن میخواندند و عمل نداشتند و در راه غیر خدا و قرآن صوت خویش را مصرف میکردند لعنت کرده است.
برادر بر سر قبرم سوره «الرحمن» را تو قرائتنما شاید از فضیلت آن فیضی شامل من شود و اگر خدا خواست و به مکه رفتی مرا در حرم مطهر حضرت «رسول(ص)» بسیار بسیار یاد کن و مرا بخوان و به یاد من باش.
تغییر احوال حمیدرضا پیش از شهادت
محمدرضا در ادامه به وصف احوال برادر خود در آخرین دیدار پرداخت و گفت: حمیدرضا در اولین مرخصی که به منزل آمده بود چهره برافروختهای داشت و نورانیت خاصی در صورت او بود حتی نمازخواندن و شیوه عبادت و راز و نیاز او فرق کرده بود. من دوستان زیادی داشتم که قبل از شهادت همین تغییرات را داشتند، حتی به مادرم گفتم حمیدرضا دیگر از جبهه باز نمیگردد اگر میخواهید جلوی او را بگیرید این آخرین فرصت است.
حمیدرضا رفت و در روز 10 فروردینماه 1367 خبر شهادتش را در مشهد به ما دادند.
دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهید و منقلب شدن وی از وصایای شهید
برادر شهید در ادامه به بیان خاطره حضور مقام معظم رهبری در منزلشان پرداخت و گفت: رهبر معظم انقلاب در سال 1368 و در اوایل آغاز دوران رهبری به منزل ما آمدند و هنگامی که ما وصیتنامه شهید را به وی نشان دادیم فرمودند: من این وصیتنامه را خواندهام و منقلب شدم.
در آن روز ما محفل قرآنی ترتیب داده بودم و جالب اینجا است که معظمله در اغلب دیدارها دقایقی کوتاه میهمان خانواده شهید هستند اما با دیدن محفل قرآن ما برنامههای خود را لغو کردند و چند ساعت در منزل ما ماندند.
در ادامه قربانی با تأیید صحبت پورزرگری مبنی بر مشخص بودن علائمی پیش از شهادت اغلب شهدا گفت: سال گذشته با خانوادههای بیش از 95 شهید دیدار داشتیم که اغلب آنها به این نکته شما اشاره داشتند که در آخرین دیدار، اخلاق، چهره و حتی عبادت شهید تغییر میکند. حتی برخی خانوادهها میگویند: ما حضور شهید را در کنار خود حس میکنیم و با او زندگی میکنیم.
آمدن شهید به خواب پدر و دوستان
پدر شهید پورزرگری با بیان اینکه من چند بار شهید را در خواب دیدهام گفت: پس از شهادت حمیدرضا مدام بیتاب بودم و غصه میخوردم تا اینکه چند بار او را در خواب دیدهام.
شهید پورزرگری: من میهمان امامحسین و امیرالمؤمنین(ع) هستم
اولین بار وی من را در آغوش گرفت و گفت: پدر چرا بیتاب و ناراحتی «به امام حسین من میهمان امام حسینم» چند سال از این ماجرا گذشت و دوباره پسر شهیدم به خوابم آمد و باز هم به من گفت: پدر این قدر ناراحتی نکن «به امیرالمؤمنین من میهمان امیر المؤمنین هستم».
برادر شهید در ادامه سخنان پدر درباره به خواب آمدن شهید گفت: چند نفر از دوستان هم برادرم را در خواب دیدهاند که به یکی از آنها گفته بود به برادرم بگو هر وقت که تو برای من قرآن میخوانی من در کنار تو هستم و به یکی دیگر از دوستان گفته بود اینجا برخی از شهدا محدودیتهایی دارند اما من آزاد هستم تا به هر کجای بهشت که میخواهم بروم، همچنین یکی دیگر از دوستان میگفت: حمیدرضا را در خواب دیدم که به من گفت: مقام ما از مقام «عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» که در قرآن آمده بالاتر است.
لحظات زیبایی بود و همه ما غرق صحبتهای گرم و شیرین خانواده شهید بودیم که زنگ منزل پورزرگری به صدا درآمد و خبرنگار سیمای قرآن وارد شد وی هم به دلیل ترافیک ناشی از بارش باران با تأخیر رسید و از خانواده شهید درخواست کرد که برخی از خاطرات را تکرار کنند.
ادامه اشکهای پدر با تکرار خاطرات
نکته جالب این جا بود که پدر شهید با تکرار خاطرات که او و محمدرضا بیان میکردند باز هم اشک میریخت و گویا داغ فرزند شهیدش با گذشت 26 سال هنوز تازه بود.
سکوت مادر شهید موضوعی بود که توجه همه را جلب کرده بود و از وی خواستیم چند کلامی از فرزند شهیدش بگوید.
شهید پورزرگری: دادن یک لیوان آب به رزمندگان برای من کافی است
مادر شهید پورزرگری به بیان برخی از اوصاف فرزند شهیدش پرداخت و گفت: حمیدرضا همیشه به محض بازگشت از مدرسه به سراغ قرآن میرفت و بعد از ظهرها در جلسات مختلف مذهبی شرکت میکرد.
در زمان جنگ مدام به فکر رفتن به منطقه بود و حتی پس از اعزام در زمان مرخصی به او گفتم پسرم کافی است دیگر به جبهه نرو اما وی در پاسخ من گفت: مادر جان اگر بتوانم یک لیوان آب بدست رزمندهای بدهم برای من کافی است و باید بروم.
این دیدار حدود 2 ساعت طول کشید و در پایان آقایان پورزرگری، ابوالقاسمی و تاجزاده آیاتی از قرآن کریم را برای حاضران تلاوت کردند و پس از آن با هم چند عکس یادگاری گرفتیم و هنگام خداحافظی برادر شهید که قاری بینالمللی قرآن کریم است با اهدای یک جلد کلامالله مجید از ما قددانی کرد.
انتهای پیام/ت
کلمات کلیدی:
باسمه تعالی
سرچشمه ی آبشار نوری زهرا (س ) مضمون شب قدر و حضوری زهرا ( س )
ای میوه ی معراج شب وصل رسول (ص ) تو شاخص وسعت شعوری زهرا ( س )
میلاد مسعود سرور بانوان جهان ، عطای خداوند سبحان ، کوثر قرآن ، همتای امیرمومنان و الگوی بی بدیل جهانیان ، حضرت صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا ( س )و تولد با سعادت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی ( ره ) ، بر همه ی زنان فهیم و بصیر و مهربان و با ایمان که عمرشان وفاست ، مهرشان دنیاست ، قلبشان صفاست و در نگاهشان محبت هاست ؛ تبریک و تهنیت عرض می نمایم .
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی: