برادرانِ در راه خدای متعال، دوستی شان می پاید ؛زیرا سبب آن، پاینده است . [امام علی علیه السلام]
دبستان قرآنی پروفسور حسابی 2 شاهین شهر

 

«حضرت آیت الله العظمی حکیم قدس سره» از علمای بزرگ و پروا پیشه و از مراجع تقلید بودند، که سالها زعامت حوزه‏ی کهنسال «نجف اشرف» را به عهده داشتند و در راه نگهبانی از دین خدا رنجها را به جان خریدند.

آن بزرگوار درباره‏ی «حضرت ابوالفضل علیه‏السلام» و سرداب مقدس و قبر مطهر آن حضرت داستانی دارند، که شنیدنی است و آن را آیت الله «حاج سید عباس کاشانی حائری» در ماه ربیع الاول 1407 قمری، برای گروهی از فضلای حوزه‏ی علمیه‏ی قم، اینگونه نقل کرده‏اند:

روزی در بیت «آیت الله العظمی آقای حکیم قدس سره بودم، که کلیدار آستان قدس حضرت ابوالفضل علیه‏السلام تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس حضرت ابوالفضل علیه‏السلام را آب گرفته است و بیم آن می‏رود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره‏ها نیز آسیب کلی وارد شود، بنابراین شما کاری بکنید و نسبت به تعمیر آن سرداب مطهر اقدام نمایید.

آیت الله حکیم فرمودند: من جمعه به آنجا خواهم آمد و هر آنچه در توان دارم، انجام خواهم داد. آنگاه گروهی از علمای نجف از جمله اینجانب، همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام رفتیم.

آن مرجع بزرگ برای بازدید به طرف سرداب مقدس رفتند و ما نیز به دنبال ایشان بودیم. اما آیة الله حکیم همین که چند پله پایین رفتند، نشستند و با صدای بسیار بلندی که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه‏ی ما شگفت زده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم و در سرداب نگاه کردم، دیدم شگفتا، منظره‏ی عجیبی است که مرا هم گریان ساخت.

منظره این بود که، دیدم قبر شریف حضرت ابوالفضل علیه‏السلام در میان آب، مثل جایی

که از هر سو به وسیله‏ی دیوار بتونی بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار دارد. اما آب آن را نمی‏گیرد! درست همانند قبر سالارش، حضرت امام حسین علیه‏السلام که متوکل بر آن آب بست، اما آب به سوی قبر پیش روی نکرد و آنجا را حایر حسینی نامیدند. سلام خدا بر او و سالارش امام حسین علیه‏السلام. [

آتش گلستان شد

در هندوستان یاد و نام امام حسین علیه ‏السلام رونق خاصی دارد. عده‏ی بسیاری از بازرگانان و ثروتمندان هند، از مذاهب مختلف اعتقاد فوق‏العاده‏ای به حضرت سیدالشهداء علیه ‏السلام دارند و برای برکت اموالشان، همه ساله مقداری از ثروت خود را در راه آن حضرت مصرف می‏کنند. بعضی از آنان در روز عاشورا به همراه شیعیان شربت و پالوده و بستنی درست می‏کنند و خود به حال عزا می‏ایستند و از عزاداران پذیرایی می‏کنند.

معروف است که یکی از آنان هر ساله همراه سینه زنان حرکت می‏کرد و همراه آنان بر سر و سینه می‏زد.

هنگامی که آن مرد بازرگان از دنیا رفت، بنا به رسوم مذهبی خودشان، بدن او را در آتش سوزانیدند تا خاکستر بدن را دفن نمایند.

اما با کمال تعجب و شگفتی مشاهده کردند که آتش سوزان بر دست راست و قسمتی از سینه‏اش ابدا اثری نکرده است.

پس بستگان آن دو قطعه از بدن را به قبرستان شیعیان آوردند و گفتند: «این دو عضو از آن حسین شماست.»

باری! جایی که آتش جهنم به برکت امام حسین علیه ‏السلام بر گناهکاران سرد و سالم می‏شود، پس نسوزاندن آتش ضعیف دنیوی به خواست آن بزرگوار جای تعجب نیست.[

 

آثار و برکات اخلاقی- تربیتی سیدالشهدا

 

>ایجاد اخلاق جدید در جامعه مسلمین‏

>احساس گناه در بین مسلمین

>ازدیاد محبوبیت سیدالشهدا و خاندان وحی

 

آثار و نتایج قیام حضرت سیدالشهداء

معاویه در مدت چهل سال حکومت بر شام توانسته بود اهل شام را آنچنان که می‏خواهد به دور از اسلام پرورش دهد. صحابه‏ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم نتوانستند در این باره کاری انجام دهند. معاویه توانست کاری کند که نگذارد امیرالمؤمنین با نود هزار مرد جنگی به شام برسد و شام را فتح کند، لیکن حضرت سیدالشهداء با سر بریده‏ی خود و یارانش شام را فتح کرد و شام دگرگون شد و یزید مجبور شد ذریه‏ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بعد از اسیری با احترام بسیار به مدینه بازگرداند.

مردم در همه‏ی بلاد اسلامی بیدار شدند. اولین شورش در مدینه آغاز شد که آن را «واقعه‏ی حرة» می‏نامند. دومین شورش در مکه شد. سومین شورش، شورش توابین بود که چهار هزار نفر بودند. بعد هم قیام مختار بود. خلاصه، شورش‏ها، یکی پس از دیگری، برپا شد تا خلافت بنی‏امیه سرنگون گردید.

مهم‏ترین آثار قیام حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام، آن است که

قداست خلافت شکسته شد و این توهم را که مسلمان‏ها خیال می‏کردند اطاعت از خلیفه عین دین است و خلفا را محترم‏تر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‏دانستند، باطل کرد. این قداست، به حدی رسیده بود که «حجاج» در زمان عبدالملک در خطبه‏اش گفت: «أخلیفة أحدکم أقرب عنده أم رسوله؟» یعنی: «آیا خلیفه و جانشین شما نزد شما مقرب‏تر است یا فرستاده‏ی شما؟» [1]  مقصودش از این سخن آن بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تنها یک پیغام آور از جانب خدا بود، در حالی که عبدالملک خلیفه خدا بر روی زمین است.

بار دیگر گفت: «تا چند گرد یک قبر و استخوانهای پوسیده می‏گردید؟» [2]  و مقصودش انکار حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. سپس طغیان را به این حد رسانید که، به جای حج مکه و طواف به دور خانه‏ی خدا، دستور داد که اهل شام به بیت المقدس بروند و احرام ببندند و گرد صخره در بیت المقدس طواف کند و از احرام درآیند. [3] .

در برابر این گروه از مسلمانان پیروان مکتب خلفا، شهادت حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام سبب شد که گروهی دیگر از مسلمانان بیدار شوند و اسلام را از ائمه‏ی اهل بیت علیهم‏السلام بگیرند. چنان که، به عنوان مثال، پیروان مکتب خلفا معتقد بودند آیه‏ی کریمه‏ی «وسع

کرسیة السموات و الارض» [4]  معنایش آن است که «خدا جسم است و بر روی کرسی نشسته است»؛ آن کرسی جسم است و جسم خدا از هر طرف کرسی چهار ذراع بزرگتر است. [5]  و به جای این معنا، ائمه‏ی اهل البیت علیهم‏السلام به ما تعلیم فرمودند که کرسی، علم خداست و علم خدا، آسمان و زمین را فرا گرفته است. [6]  پس عقاید و احکام اسلام بر اثر شهادت حضرت سیدالشهداء و با مجاهدت‏های ائمه‏ی اهل البیت علیهم‏السلام به جامعه بازگشت.

اثر دیگر شهادت حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام آن بود که تا آن زمان در مکتب خلفا حکم اسلام از دستگاه خلافت بود؛ از زمان خلافت یزید، خلافت از دین جدا شد.

قبل از یزید، خلیفه هر چه می‏گفت، همان حکم اسلام می‏شد. اما بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام، علمای مکتب خلفا «مالک بن انس و ابوحنیفه» شدند. یعنی علمای اسلام مکتب خلفا از خلافت جدا شدند و از آن روز، سیاست از دین جدا شد. البته در آن خلافت و آن حکومت، می‏بایست دین از حکومت جدا شود. ولی چنانچه ائمه‏ی اهل بیت علیهم‏السلام خلیفه باشند، دین همان است که ائمه علیهم‏السلام می‏فرمایند و عمل می‏کنند و بعد از ائمه‏ی

اهل البیت علیهم‏السلام فقیه عادل می‏بایست حکومت اسلامی تشکیل دهد نه آنکه هر ظالم و ستمگری که مسلمانان با او بیعت کنند او «ولی امر مسلمین» و واجب الاطاعه شود و قیام بر ضد او جائز نباشد.

پیام نهضت حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام به مسلمانان تا آخر دنیا آن است که: «چنانچه سلطانی ظالم باشد و برخلاف سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل کند باید بر ضد او قیام کنند» و هر قیامی که بعد از حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام تا به امروز شده بر اثر شهادت آن حضرت بوده است.

قیامی که «امام خمینی رحمه الله» کرد و شیعیان در زیر پرچم او با طاغوت جنگیدند نیز از آثار قیام حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام بود. جمهوری اسلامی در ایران بر پا نشد مگر در اثر تربیتی که مردم شیعه داشتند که می‏باید در مقابل طاغوت ظالم قیام کرد.

رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران از نهضت حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام استفاده کرد. این سرمایه در جامعه‏ی شیعیان بود و امام خمینی، همچون کسی که سرمایه‏ای گرانقدر در اختیار داشته باشد، به خوبی از آن بهره برداری کرد. به جبهه رفتن در جنگ تحمیلی نیز از آثار شهادت طلبی شیعیان تربیت شده‏ی این مکتب بود و قیام مردم ایران و برپا داشتن جمهوری اسلامی در ایران سبب بیداری دیگر مسلمانان در دیگر بلاد اسلامی گردید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط رضا خلجی 87/10/25:: 8:1 صبح     |     () نظر