هر یک از ما باید در روز به حل چند مسأله بپردازیم .زیرا به طور مداوم با موقعیت هایی روبرو می شویم که در آن ها چیزی بین ما و خواسته هایمان حایل می شود که ما باید بر آن غلبه کنیم و مانع را کنار بزنیم .البته همه ی مسائلی که در طول روز با آن ها مواجه می شویم ، مسئله های ریاضی نیستند.از این گذشته ، هدف ما به عنوان یک معلم ابتدایی ، کمک کردن به بچه هاست تا بتوانند طیف وسیعی از مسائل را حل کنند .ما به آن ها کمک می کنیم تا مهارت های درک مطلب رادر خواند یاد بگیرند ، مهارت های تحقیق را در علم به کار ببرند ، وقایعی را که در مطالعات اجتماعی رخ می دهد ، تجزیه و تحلیل کنند و بتوانند از عهده ی تأثیرات متقابل اجتماع بر آیند .
در ریاضیات ، ما داستان یا مسائل داستانی و کاربردهای آن را ارائه می دهیم . ما نیاز داریم که قدمی به پیش برداریم و توانایی کودکان را در به کار گرفتن تکنیک ها و راهبردهای گوناگون حل مسأله توسعه دهیم . آگاهی ، مهارت و ادراک ، مهم ترین عناصر یادگیری ریاضیات محسوب می شوند . با این حال ، در حل مسأله است که کودک این اجزا و عناصر را برای پاسخ گویی به یک سؤال ، یک تصمیم گیری و یا نیل به یک هدف ، با یکدیگر ترکیب می کند .
معلمان برای آموزش حل مسأله به کودکان و کودکان برای آموختن روش های آن با مشکل مواجه می شوند .بعضی از این مشکلات به این دلیل رخ می دهد که « یافتن پاسخ » مقصود نهایی این فرآیند در نظر گرفته می شود .کودکان، اغلب ، تکنیکی را که برای حل مسأله وجود دارد ، به دلیل تسلط آن بر یافتن پاسخ ، به طرز نا درستی به کار می گیرند. به طور مثال وقت خود را برای حل یک مسأله ، اول به آن نگاه می کنند .اگر به کلمه ی بیشتر برمی خورند ، راه حل مسأله را جمع کردن اعداد داده شده می دانند و یا اگر لغت کلیدی مورد نظر آن ها گم شدن یا کمتر بود ، اعداد را منها می کنند .حال به این مسأله ها توجه کنید و اشتباه کودکان را دریابید :
اکرم 50 ریال دارد .او برای خریدن یک دفتر به 90 ریال نیاز دارد .چند ریال بیشتر برای خریدن دفتر لازم دارد ؟
در این جا اگر دانش آموز فقط به کلمه ی کلیدی توجه داشته باشد ، حتماً 50 را با 90 جمع می کند .
یا مسأله ی دیگر :
از اسباب بازی های مینا 12 عروسک گم شده است .از اسباب بازی های برادرش هم 2 ماشین گم شده است . چند اسباب بازی گم شده است ؟ با توجه به توضیحات قبل ، دانش آموز نتیجه می گیرد که باید 12 را منهای 2 کند ، که باز هم راه حل درستی نیست .
ما باید به طور فزاینده ای با فرآیند حل مسائل ، یعنی شیوه ای که به کمک آن به جستجوی پاسخ مسأله می گردیم ، آشنا شویم ؛ زیرا این فرآیند از اصول اولیه یادگیری محسوب می شود . وقتی که تأکید بر یافتن جواب باشد ، ممکن است بچه ها روش حل مسائل خاصی را یاد بگیرند . اما وقتی بر فرآیند حل مسأله تأکید شود ، یاد می گیرند که چگونه به مسائل گوناگون یورش ببرند .
هیئت ملی باز رسان ریاضیات تأکید دارند که : « توانایی واقعی حل مسأله ،به احاطه ی وسیعی بر دانش مورد نظر نیاز دارد . این احاطه نه تنها در زمینه ی مهارت های خاص و مفاهیم ، که برادراک و ارتباط میان آن ها و اصول اساسی ، که آن ها را با یکدیگر متحد می کند ، بستگی دارد.
در گزارش های اخیر هیئت ملی باز رسان ریاضیات و بنیاد ملی ریاضیات ، تأکید بر حل مسأله ، مجدداً تصریح شده است .حل مسأله در کتاب های متعدد ، مجموعه های گوناگون و مطالعات تحقیقی مورد تأکید فراوان قرار گرفته است . با این حال ، پرسش های فراوانی نیز در مورد ماهیت و وسعت آن مطرح می شود :
مسأله چیست و حل مسأله به چه چیزی اطلاق می شود ؟ چگون می توان حل مسأله را به شیوه ی مؤثری آموزش داد؟
کلمات کلیدی: